این مطالعه بهصورت ثانویه تجربهی نوجوانانی را بررسی میکند که درد مزمن داشتند و در یک برنامهی فشرده و بینرشتهای درمان درد شرکت کردهاند. هدف تحلیل موضوعاتی است که در مصاحبهها رخ داده و نشان میدهد آنها بهصورت خودجوش از موسیقی برای مواجهه با درد استفاده کردهاند . درد مزمن یکی از چالشهای مهم سلامت در نوجوانان است که تأثیرات روانی، اجتماعی و جسمی قابل توجهی دارد. در سالهای اخیر، استفاده از مداخلات غیر دارویی مانند موسیقیدرمانی بهعنوان راهبردی مکمل برای مقابله با درد مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله با هدف بررسی نحوه استفاده نوجوانان از موسیقی برای مدیریت درد، بر پایه تحلیلهای کیفی از تجربه نوجوانان در برنامههای درمانی چندرشتهای نگاشته شده است. یافتهها نشان میدهند که موسیقی نقش مهمی در تسکین درد، افزایش انگیزه و تنظیم هیجانات نوجوانان دارد.
در طول مصاحبهها که تمرکز بر مهارتهای مقابلهای و مشارکت در درمان بود، شرکتکنندگان بدون پرسش مستقیم درباره موسیقی، اعلام کردند که موسیقی را بهعنوان یک راهبرد مؤثر برای مدیریت درد بهکار میبرند. سپس تحلیل تماتیک استنباطی برای شناسایی موضوعات اصلی انجام شد . درد مزمن در نوجوانان نه تنها باعث رنج جسمی میشود، بلکه میتواند موجب اختلالات روانی، افت عملکرد تحصیلی و انزوای اجتماعی شود. با توجه به محدودیتهای درمان دارویی بهویژه در نوجوانان، پژوهشها به بررسی رویکردهای مکمل مانند موسیقیدرمانی پرداختهاند.
موسیقی، با ظرفیت منحصربهفرد خود برای تحریک احساسات، تغییر تمرکز توجه و تنظیم خلق، بهعنوان ابزاری کمهزینه و در دسترس برای مواجهه با درد مطرح شده است. با این حال، هنوز بررسی دقیقی از چگونگی استفاده نوجوانان از موسیقی در مواجهه با درد صورت نگرفته است.
این مطالعه کیفی بر پایه تحلیل ثانویه مصاحبههایی با نوجوانان طراحی شده است که در یک برنامه درمانی بینرشتهای برای درد مزمن شرکت کردهاند. در این مصاحبهها هیچگونه سوال مستقیمی درباره موسیقی پرسیده نشد، اما برخی از نوجوانان بهصورت داوطلبانه به تجربههای خود در استفاده از موسیقی اشاره کردند.
تحلیل تماتیک (Thematic Analysis) برای شناسایی الگوهای معنایی در روایتهای نوجوانان بهکار گرفته شد و موضوعات محوری در استفاده از موسیقی استخراج گردید.
موضوعات کلیدی شناسایی شده عبارتاند از: استفاده از موسیقی بهعنوان عاملی منحرفکننده (distractor)، انگیزشی (motivator) و سایر عملکردهای روانشناختی بهعنوان استراتژی مقابلهای استفاده شد.
سه تم اصلی از دادهها استخراج شد:
-
موسیقی بهعنوان عامل حواسپرتی (Distraction):
نوجوانان اشاره کردند که گوش دادن به موسیقی در لحظات شدت درد، توجه آنها را از ناراحتی جسمی منحرف کرده و موجب کاهش درک درد میشود.
-
موسیقی بهعنوان عامل انگیزشی:
برخی نوجوانان موسیقی را برای تقویت انگیزه هنگام انجام تمرینات فیزیوتراپی یا فعالیتهای سخت استفاده میکردند. موسیقی هیجانانگیز موجب افزایش انرژی و توانبخشی روانی آنها میشد.
-
موسیقی بهعنوان تنظیمکننده خلق و هیجان:
موسیقی آرام، کمک به کنترل اضطراب و احساسات منفی مرتبط با درد کرده و احساس آرامش ذهنی ایجاد میکرد.
نتایج نشان میدهد که نوجوانان بهطور طبیعی و بدون آموزش رسمی، موسیقی را بهعنوان یک راهبرد مقابلهای انتخاب میکنند. این موضوع نشان میدهد که موسیقیدرمانی میتواند بهعنوان بخشی رسمی از برنامههای درمانی در نوجوانان مبتلا به درد مزمن گنجانده شود.
از آنجا که انتخاب موسیقی امری فردی و وابسته به ترجیح شخصی است، مداخلاتی که به نوجوانان اجازه انتخاب آزادانه نوع موسیقی را بدهند، میتوانند تأثیر بیشتری داشته باشند. همچنین، پژوهشهای آینده باید به بررسی اثربخشی برنامههای ساختاریافته موسیقیدرمانی بپردازند.
نتیجهگیری
موسیقی میتواند ابزاری قدرتمند و انعطافپذیر برای مدیریت درد مزمن در نوجوانان باشد. نتایج این مطالعه کیفی بر لزوم توجه بیشتر متخصصان سلامت به استفاده از موسیقی بهعنوان مکمل درمانهای روانشناختی و پزشکی تأکید میکند. طراحی و ارزیابی مداخلات موسیقیایی در قالب برنامههای گروهی یا فردی میتواند به بهبود کیفیت زندگی نوجوانان کمک کند.
از آنجا که شرکتکنندگان بیان کردهاند موسیقی بخش اساسی تجربهی آنها در مقابله با درد بوده، پیشنهاد شده است که تلفیق رسمی این استراتژیها در پروتکلهای درمانی میتواند کارایی این برنامههای درمانی را افزایش دهد. همچنین برای ارزیابی تأثیر موسیقی بر نوجوانان مبتلا به درد مزمن و نقش آن در تقویت درمانهای بینرشتهای، تحقیقات بیشتری توصیه شده است
منبع:frontiersin